Monday, 28 June 2010


مادران عزادار همچنان پیگیر و پایدار،

بر خواسته های به حق خود پای می فشارند!

از آغاز جنبش اعتراضی مردم ایران که ابتدا به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات مهندسی شده خرداد سال ۱۳۸۸ شکل گرفت سالی گذشت. سالی که خیابان‌های ایران انسان‌های آزادی خواهی را که خواهان پاسخ گویی مسئولان به تقلب آشکار انتخاباتی در قالب جنبشی مدنی بودند، پذیرا شدند.حکومت اما اعتراض قانونی مردم را پاسخی جز شکنجه و گلوله و کشتار در زندانهایش و در خیابانها نداشت و نداد.به بند کشیدنها و کشتارها بار دیگر مادرهای بسیاری را به سوگ دلبندانشان نشاند و بسیاری را برای آگاهی از وضعیت فرزندهایشان جلوی زندان‌ها و دادگاه‌ها کشاند.مادران داغدار و خانواده زندانیان سیاسی در اعتراض به سرکوب،زندان،شکنجه،کشتار و همین‌طور به نشان دادخواهی فرزندهای کشته شده‌شان سیاه پوشیدند و خواهان محاکمه و مجازات عاملین و آمرین جنایت های صورت گرفته در زندان ها و خیابان ها شدند.

مادران عزادار طی فراخوانی در ۴ تیرماه سال ۸۸ اعلام کردند که در یک حرکت نمادین، هر شنبه ساعت ۷ تا ۸ بعدازظهر در میدان آب نمای پارک لاله و پارکهای دیگر تهران گردهم می آیند و با در دست گرفتن عکس فرزندان خود، شمع روشن می‌کنند و صدای اعتراضشان را به گوش مردم دنیا خواهند رساند و تا رسیدن به خواسته هایشان دست از مبارزه برنخواهند داشت.پس از انتشار این فراخوان گروه‌های حامی مادران عزادار در شهرهای مختلف ایران و جهان شکل گرفت و آن‌ها نیز هر هفته همراه با مادران عزادار ایران تجمعات اعتراضی برگزار کردند.

آغاز حرکت اعتراضی مادران عزادار ششم تیرماه ۱۳۸۸ بود.از آن روز تعداد بسیاری از مادران و حامیان‌شان(قریب به ۹۰ نفر)، در نوبت های مختلف مورد حمله و یورش نیروهای امنیتی قرار گرفتند و دستگیر شدند و در تمام این مدت خود و خانواده‌هایشان مورد تهدید،اذیت و آزار ،احضار و ضرب و شتم نیروهای سرکوبگر قرار گرفتند.مادران اما روز به روز همبستگی‌شان بیشتر شد و مصمم به اشکال مختلف مبارزه مدنی، از تجمع جلوی زندان اوین و دادگاههای انقلاب،تجمع در سایر پارک‌ها گرفته تا همراهی با اعتصاب غذای زندانیان و شرکت در مراسم یادبود کشته شدگان، دیدار و همدردی با خانواده‌های جان‌باختگان در تهران و شهرستان‌ها و اعتراض و مخالفت با اعدام هم چنان برخواسته‌های خود پای فشردند. این حرکت اعتراضی، به شکلی گسترده مورد حمایت بسیاری از گروه های سیاسی و اجتماعی در سراسر دنیا نیز قرار گرفت که از آن جمله می‌توان به حمایت مادران سیاه‌پوش کوبا ومادران میدان مایا/ آرژانتین و همین طور برخیشخصیت های حقوق بشری و صلح خواه ایرانی و بین المللی ، فعالان جنبش زنان، جنبش دانشجویی،هنرمندان سینما ، تاتر ، شاعران و نویسندگان اشاره کرد.

تهدید، ارعاب، دستگیری و زندان نه تنها مانع حرکت اعتراضی مادران نشد، بلکه خواسته هایشان را عمق بخشید تا برای جلوگیری از تکرار تاریخ، تابوهای گذشته را شکستند، خط کشی ها را کنار زدند و همراه با خانواده زندانیان سیاسی و جان باختگان کنونی و گذشته، خواستار:

۱- محاکمه علنی و مجازات آمرین و عاملین جنایات سی و یک سال گذشته،

۲- آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی،

۳- محکوم کردن مجازات اعدام و پایان دادن به احکام اعدام شدند.

امروز پس از یک سال اگر چه مادران عزادار رخت عزا از تن در آورند، ولی از پای نخواهند نشست و با قامتی استوار، پیگیر و پایدار و تا جان در بدن دارند، مادران دادخواهی هستندکه برای رسیدن به خواسته های خود مبارزه خواهند کرد.

مادران عزادار

ششم تیرماه سال ۱۳۸۹


آنگاه كه شعبان بي مخ ها حاكمان مطلق مي شوند

درست يكسال از تشكيل كميته مادران عزادار مي گذرد و من گذر حوادث را مرور مي كردم ،‌تجمعات ميليوني مردم در اعتراض به نتايج اعلام شده انتخابات و ناديده گرفتن اين جمعيت عظيم توسط قوه مقننه را به ياد دارم و نيز به ياد دارم كه لاريجاني و شاهرودي با چه عجله اي حتي قبل از تاييد شوراي نگهبان اين تقلب بزرگ و نابخردانه را تبريك گفتند و باز به ياد مي آورم بعدها وقتي اين اعتراضات ادامه يافت چگونه نيروهاي امنيتي ، انتظامي و لباس شخصي هايي كه امروز بخوبي آنها را مي شناسيم به خود اجازه دادند تا به سمت ميليون ها نفر شليك كنند و دهها نفر را با شليك مستقيم ،‌تجاوز ،‌شكنجه ،‌پرت كردن از ساختمان خوابگاه ها و پل ها ،‌زير كردن با ماشين نيروي انتظامي و ... به قتل رسانند و باز هم مجلس چشمهايش را بست و قوه قضائيه بدون كمترين دغدغه اي از اين جنايات هولناك گذشت و تمام مساعي خود را در به بند كشيدن فرزندان معترض اين مرز و بوم بكار بست . پس از اين اتفاقات بود كه زنان ايران در واكنش به اين جنايات هولناك تصميم به تشكيل جمع مادران عزادار را گرفتند تا به احقاق حق به شدت ضايع شده فرزندان اين سرزمين بپردازند . در راستاي هدف مبارزه با هرگونه خشونت خواستار معرفي و محاكمه عادلانه آمران و عاملان جنايات و آزادي بي قيد و شرط تمامي زندانيان عقيدتي و سياسي شدند و بعدها كه صدور حكم اعدام براي ايجاد جوّ رعب و وحشت بيشتر در جهت وادار به سكوت كردن مردم از طرف قوه قضائيه بكار گرفته شد ،‌لغو حكم اعدام نيز به خواسته هاي مادران اضافه گرديد .

بله يكسال از اين حوادث گذشت و اينبار عربده كشان مجلس را هدف قرار مي دهند و مزد ناديده گرفتن هاي پياپي خود را مي گيرند كه : لاريِ جاني تو غلط كردي حكم رهبري را به راي گذاشتي .

اگر در جريان انتخابات ميشد آن عده از مردم ايران را كه به غير از صدا و سيماي جمهوري اسلامي به هيچ رسانه ديگري دسترسي ندارند توجيه كرد كه انتخاب مردم حاكم شده است و با منعكس نكردن خبر اعتراض ميليوني مردم واقعيات را كتمان كرد امروز خبر شاهكار كمتر از 200 نفر در همين رسانه نيز ناگزير پخش مي گردد و اينبار مردم از همين رسانه مي بينند كه چگونه تعداد قليلي به خود اجازه مي دهند تا خود را همه مردم ايران قلمداد نمايند و هرچه دلشان خواست به مجلس بگويند و بدون ذره اي هراس مجلس را تهديد نمايند و وادار كنند از راي خود بگذرد .

جالب آنكه در كلان شهر تهران بيش از 200 نفر را نتوانستند سازماندهي كنند ولي همين 200 نفر ادعاي ملت ايران بودن را داشتند و محيرالعقول تر آنكه مجلس با عربده چند صد نفر راي خود را پس مي گيرد و اين درحالي است كه اعتراضات ميليوني مردم به نتيجه انتخابات به راحتي توسط همين مجلس ناديده گرفته مي شود .

راستي اگر مجلس به خوبي از ماهيت اين عربده كشان اطلاع نداشت و خبر از قداره هاي همراهشان و مجوزهاي هميشه آماده برايشان كه به آنها اجازه انجام هر كاري را مي دهد نداشت با اين سرعت راي خود را پس مي گرفت

اگر ميليونها نفر فقط در تهران حق پرسيدن از راي خود را ندارند و مجوز حضور در خيابان را آنهم بدون هيچ شعاري نمي يابند و به گلوله بسته مي شوند و يا حكم زندان هاي طويل المدت مي گيرند چگونه است كه چند صد نفر اجازه حضور جلوي مجلس را مي يابند و مجاز به هرگونه فحاشي و هتك حرمت از مجلس مي شوند ؟

و اين همزمان با آن مي شود كه قوه قضائيه پس از يكسال سكوت در مقابل جنايات اتفاق افتاده از خانواده جانباختگان مي خواهد تا با قبول ديه از بيت المال به دليل مشخص نبودن قاتلان ، پرونده شكايات خانواده ها را مختومه اعلام نمايد . آيا مسئولان قضاوت در كشور فيلم هتك حرمت از مجلس ، سخنراني حسن خميني و ... را ديدند ؟ شايد بتوانند ردي از آمران و عاملان جنايات را در آنها شناسايي كنند . همانها كه مجوز داشتند با اينكه به چند صد نفر هم نمي رسيدند ميكروفون و بلندگو داشته باشند تا هرچه دلشان مي خواهد بگويند و ماموران نيروي انتظامي هم به خوبي وظيفه حفظ امنيتشان را بعهده گرفتند ،‌همانها كه نه شناسايي و نه زنداني شدند . همانها كه با فرستادن ناهار و آب ميوه برايشان به خاطر اين رسوايي بزرگ تقدير شدند ،‌همانها كه رئيس مجلس را بخاطر به راي گذاشتن نظري خلاف نظر رهبري جاني خطاب كردند (لاريِ جاني ) ،‌آنانكه راي رهبري را قبل از اعلام رسمي مي دانند و قادرند مجلس را به خاطر عدم تبعيت از يك رايِ !؟ رهبر به غلط كردن وا دارند .

راستي اگر مجلس باور داشت كه حمايت مردمي را دارد و خود را نماينده واقعي مردم مي پنداشت حاظر به تن دادن به چنين خفتي مي بود كه با عربده چند صد نفر با سرعت هرچه تمامتر رايش را پس بگيرد ؟

و چه قرابت عجيبي است بين اينان و سلفشان دار و دسته شعبان بي مخ در كودتاي 28 مرداد و راستي آيا براي مجلس ، قوه قضائيه و رهبر نظام فهميدن اين واقعيت كه همان قايق نظام هم كم كم فقط به يك پدالو تبديل مي شود هنوز هم سخت است ؟

يك مادر عزادار

No comments:

Post a Comment