Wednesday 23 June 2010

چهارشنبه ۲۳ ژوئن ۲۰۱۰

دیدار مادران عزادار با مادر ندا آقا سلطان


عصر چهارشنبه جمعي از مادران عزادار همراه با مادران مصطفي كريم بيگي و رامين رمضاني به ديدار مادر ندا رفتند تا از او بخواهند لباس عزا را از تن بدر آورد .

در اين ديدار بار ديگر سه مادر از عزيزان خود گفتند :

مادر ندا از مراسم سالگرد ندا گفت كه در فضاي كاملا امنيتي برگزار شد ،‌حوالي 17:30 نيروي امنيتي او را از ايستگاه مترو تا سر مزار اسكورت كردند و به كسي اجازه نزديك شدن به مزار را نمي دادند و سه نفر از 7 نفري كه آمده بودند را بازداشت كردند كه با وساطت مادر ندا آزاد شدند .

مادر ندا مي گفت وقتي به ماموران امنيتي اعتراض مي كنم چرا اجازه ندارم هرجا دلم و هر وقت دلم مي خواهد بروم مي گويند اگر بوسيله نيروهاي افراطي و لباس شخصي اتفاقي برايتان بيفتد ما نمي توانيم جوابگوي شما ،‌تمام ايران و دنيا باشيم .

راس ساعت 18:10 همزمان با ساعت شهادت ندا فريادهايم به آسمان بلند شد و حوالي ساعت 18:20 نيروهاي امنيتي از من خواستند تا بهشت زهرا را ترك كنم و مرا تا بيرون بهشت زهرا همراهي كردند .

مادر مصطفي كمي از خاطرات پسرش و اينكه در طول 26 سال از لحظه لحظه با مصطفي بودن لذت برده است مي گويد .

مادر رامين نيز از رامين و از درد مضاعف خود بواسطه اينكه نه بدست دشمنان خارجي بلكه بدست هموطنان خود كه ادعاي مسلماني نيز دارند كشته شد گفت .

در پايان مراسم مادران با خواندن سرود از خون جوانان وطن و يار دبستاني ياد تمام شهداي راه آزادي را گرامي داشتند .

سه‌شنبه ۲۲ ژوئن ۲۰۱۰

گزارشي از سالروز تولد شهيد رامين رمضاني


جمعي از مادران عزادار پارك لاله و كرمانشاه به مناسبت سالروز تولد شهيد رامين رمضاني بر مزار او در كنار خانواده رامين حضور يافتند تا با مرور ياد و خاطره او تولدش را گرامي دارند .

رامين سي و يك تيرماه 66 متولد و بيست و پنجم خرداد 88 در ميدان آزادي به شهادت رسيد اما تا 2 تيرماه خانواده از وضعيت او اطلاعي نداشت و بالاخره با دوندگي هاي بسيار توانستند جسد را از پزشكي قانوني تحويل بگيرند .


رامين سرباز وظيفه اي بود كه پس از طي دوران آموزشي در سنندج به زابل و زاهدان منتقل شده بود و حدود 5 تا 6 ماه از دوران سربازيش باقي مانده بود . او 21 خرداد به مرخصي آمده و 22 خرداد در انتخابات شركت كرده بود و از اولين ساعات بامداد 23 خرداد به دنبال رايش مي گشت . او مبهوت و به شدت آزرده خاطر بود و از كل فاميل و آشنا مي خواست كه پيگير آراي خود باشند و درنهايت در شامگاه 25 خرداد زماني كه به همراه ميليونها نفر ديگر در جستجوي آراي گمشده خود بودند با گلوله پاسخش را دادند .

راهش پر رهرو – يادش گرامي باد





دوشنبه ۲۱ ژوئن ۲۰۱۰

گزارش مراسم سالگرد شهيد مسعود هاشم زاده

30 خرداد به مناسبت اولين سالگرد شهادت مسعود هاشم زاده جمعي از مادران عزادار تهرن (پارك لاله) مادران عزادار رشت و كرمانشاه همراه با مادر سهراب اعرابي در مراسم گراميداشت كه به همين مناسبت بر سر مزار اين شهيد برگزار شده بود شركت كردند .

حوالي ساعت 12 به منزل مسعود مي رسيم و خانواده با روي گشاده به استقبالمان مي آيند و ما از ديدار دوباره شان شادمان مي شويم . كمي بعد با رسيدن مادر سهراب و مادران عزادار رشت جمعمان تكميل مي شود .



در فرصت باقيمانده مادران كرمانشاه ، رشت و تهران هريك از ظلمهايي كه در حق خود و فرزندان حق طلب و بي قرارشان در هر خطه از اين خاك پهناور و حق پرور ،‌از بيمها و نگرانيها و از اميدها و آرزوهاي خود گفتند و يكبار ديگر دردهاي مشترك خود را يادآور شدند . از اجراي احكام اعدام ، از قهقهه مستانه آمران و عاملان جنايات ،‌از دربند بودن زندانيان عقيدتي و سياسي ،‌آنان از دشواري و در عين حال لزوم راه مبارزه با خشونت افسار گسيخته ،‌با روش هاي بدون خشونت صحبت كردند و اينكه چقدر بايد صبور و در عين حال هوشيار ، همواره پيگير ، قاطع و خستگي ناپذير بود .

حوالي ساعت 16 به قصد حضور بر سر مزار حركت كرديم . در طول مسير با ديدن مناظر بكر و زيباي شمال با خود فكر مي كردم مسعود با آشنايي و آموختن از اين محيط چه درخواست بجا و ساده اي داشت اگر مي خواست كه زندگي آزاد و زيبا را براي خود و ديگران بسازد و چه كج انديشند آنان كه او را به اين جرم به گلوله بستند .

مسعود در بقعه آقا سيد شفيع روستاي خشكبيجار از توابع رشت ،‌در محلي بسيار زيبا و مصفا ،‌جايي كه به گفته پدر مسعود بسيار طبيعتش را دوست مي داشت در خاك آرميده است .



مراسم سالگرد بر سر مزار با يادآوري خاطراتي از مسعود از زبان مادرش و دل نوشته هايي از مادر سهراب آغاز شد .

در ادامه برادر مسعود شعري از سياوش كسرايي كه بسيار مورد علاقه مسعود بود خواند :

دلم از مرگ بیزار است
که مرگ اهرمن خو آدمی خوار است
ولی آن دم که ز اندوهان روان زندگی تار است
ولی آن دم که نیکی و بدی را گاه پیکاراست
فرو رفتن به کام مرگ شیرین است
همان بایسته آزادگی این است

..

يكي از مادران سخنراني كوتاهي با ياد تمام شهداي راه آزادي ايراد كرد و در نهايت مراسم با سرود خواني مادران به ياد تمام شهداي آزاديخواه و جانباختگان راه دمكراسي ، با شكوه و آنگونه كه بايسته مسعود و مسعودهاي اين سرزمين پهناور است خاتمه يافت .

http://rapidshare.com/files/401336329/sokhanrani.wmv.html

روحش شاد – يادش گرامي و راهش پر رهرو باد

No comments:

Post a Comment