Tuesday 28 September 2010

نسرین ستوده را آزاد کنید



همبستگی و هم صدائی با مادران پارک لاله
نسرین ستوده را آزاد کنید
دفاع از حقوق بشر جرم نیست

شنبه دوم اکتبر ساعت دو تا سه بعد از ظهر
همدردی و همصدائی حامیان "مادران پارک لاله" در لندن، با مادرانی که فرزندان خود را از دست داده و یا چشم انتظار رهائی فرزندانشان از زندان هستند. این هفته :نسرین ستوده را آزاد کنید!
مدتی است از بازداشت نسرین ستوده وکیل بسیاری از فرزندان ایران در سلول های انفرادی زندان اوین گذشت.
نسرین ستوده ، فعال حقوق زنان و وکیل مدافع حقوق بشراز فعالان حقوق کودک و از پیشگامان مبارزه با اعدام کودکان زیر ۱٨ سال در ایران است. این فعال جنبش زنان و عضو کانون مدافعان حقوق بشر، از جمله وکلایی است که نه تنها زندگی حرفه ای خود را صرف دفاع از حقوق شهروندی و آموزش آن به وکلا کرده ا ندبلکه دفاع از حقوق بشر بخشی مهمی از زندگی آنان می باشد.
پدر خانم ستوده با چشمانی منتظر برای آزادی دخترش چشم از جهان فروبست. نیما ، کودک سه ساله او، منتظر جشن تولد خود بود و دختر دوازده ساله اش که پس از تفتیش 10 مامور امنیتی از منزل و اتاق بچه ها،دچار بیقراری و ترس و وحشت و نگرانی شده است، نیاز شدید به مراقبت دارند .
در چنین شرایطی ما نیز شنبه دوم اکتبر در لندن همصدا با مادران پارک لاله( مادران عزادار)که در مورد نسرین ستوده می گویند:
" با بازداشت مادری دلسوز بی پناهان،بر آلام و رنج های مان افزوده شده و زخم
بی عدالتی ها و کشتار فرزندان مان سر باز کرده است، تاکید می کنیم که ادامه بازداشت وکیلی که هرگز کلامی، خارج از چارچوب قوانین جهموری اسلامی بر زبان نرانده و همواره با آرامش و بسیار سنجیده و به دور از احساسات از موکلان خود دفاع کرده است، بسیار بی رحمانه و غیر انسانی است "
جمع می شویم برای:
• ـآزادی نسرین ستوده
• قطع اعدام ها
• آزادی زندانیان سیاسی- عقیدتی
• دستگیری و مجازات قاتلین و مسببین جنایات سی ویک سال اخیر


In Solidarity with Mothers of Laleh Park (Mourning Mothers of Iran)
WE DEMAND RELEASE OF HUMAN RIGHTS LAWYER, NASRIN SOTOUDEH
Two weeks has passed since the arrest of Nasrin Sotoudeh.
As well as representing the cases of women’s rights activists, Nasrin Sotoudeh has adopted many cases of political activists, cases of child-abuse victims, child executions (execution under 18 years of age), as well as cases of some individuals who were sentenced to execution after the 1388 presidential election unrest.
Last week her father passed away, without having seen his daughter freed. Nima, her three year old son was waiting for his birthday party and her twelve year old daughter was in desperate need of her mother’s reassurance after having witnessed the security forces searching her room.
It is at this difficult time that we, the supporters of the Mothers of Laleh Park, will stand united with them asking for Nasrin Sotoudeh to be freed. Please join us in Trafalgar Square on Saturday 2 October 2010 from 2 pm to 3 pm.
We will also demand for a stop to the executions, the release of all political prisoners and the punishment of those responsible for the killings and crimes against humanity in Iran for the past 31 years.
Supporters of Mourning Mothers of Iran- London

حامیان "مادران عزدار ایران" لندن /انگلستان
Email: mourningmothersiranlondon@gmail.com
http://maderandaghdar.blogspot.com
Find us on Face book: Mourning Mothers Iran London
Saturday: 2 October 2010
15.00 14.00: Time
Location: North Terrace of Trafalgar Square (in front of the National Gallery) Nearest Tube Charing Cross: Bakerloo and Northern line

Wednesday 22 September 2010



تازه‌ترین گزارش از
وضعیت زندانیان انتخابات

محمدعلی دادخواه، وکیل مدافع مجید توکلی، دانشجوی دربند دانشگاه امیرکبیر، می‌گوید که هیچ حکمی درباره محکومیت موکلش به او ابلاغ نشده است. این در حالی است که پیشتر اعلام شده بود که مجید توکلی به هشت سال و نیم زندان محکوم شده، اما این حکم به هفت سال و نیم کاهش یافته است.
محمدعلی دادخواه اظهار نظر قطعی درباره حکم صادر شده را به بعد از مراجعه‌اش به دادگاه انقلاب موکول کرد.
در همین حال علی توکلی، برادر مجید توکلی، می‌گوید که حکم برادرش به او ابلاغ شده است.
علی توکلی: عصر روز شنبه حول و حوش ساعت هفت و ربع، یک دست‌نوشته به زندان رجایی‌شهر برای مجید فکس شده است از طرف دادسرای اجرای احکام شعبه که بالای این دست‌نوشته درج شده بوده «برسد به دست مجید توکلی» و متن نامه نیز این جور بوده است که «با توجه به صدور حکم هشت سال و نیم، این مدت به هفت سال و نیم کاهش یافته و به شما ابلاغ می‌شود».
بعدا که ما از وکیل و دادگاه او سوال کردیم، گفتند چون اتهام تبلیغ علیه نظام یک سال مجازات و اجتماع و تبانی پنج سال مجازات دارد، عملا حکم مجازات تبلیغ علیه نظام به واسطه حکم پنج سال اجتماع و تبانی در هم ادغام شده و عملا مجازات حکم تبلیغ علیه نظام حذف می‌شود.
برادر مجید توکلی بعد از دو ماه به تازگی با او ملاقات کرده و درباره آخرین وضعیت برادرش چنین می‌گوید: پنج‌شنبه هفته قبل با همدیگر ملاقات کردیم. این ملاقات ۲۰ دقیقه و حضوری بود که بحمدالله حال‌شان نسبت به قبل بهتر بود.
روحیه فوق‌العاده خوبی داشت. جسمش به واسطه ۱۶ روز اعتصاب غذا و بودن در بیمارستان ضعیف شده بود، اما شرایط‌شان خوب و مساعد بود.
با توجه به این که حکم‌شان هم ابلاغ شده بود واقعا از نظر روحی شرایط خوبی داشتند و به ما روحیه می‌دادند.
علی توکلی می‌گوید که برادرش به زندان رجایی‌شهر منتقل شده و خانواده او خواستار لغو حکم زندان برای او هستند.
علی توکلی: برای ما فرقی نمی‌کند. ما عقیده داریم که مجید بی‌گناه در زندان است. و زندانی بودن مجید چه در اوین و چه در زندان رجایی‌شهر برای ما فرقی نمی‌کند. مهم این است که مجید نباید زندانی باشد.
مجید توکلی، عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت، در چند سال اخیر سه بار بازداشت شده و برای ماه‌ها در حبس به سر برده است. او آخرین بار در مراسم بزرگداشت روز دانشجو در ۱۶ آذر سال گذشته بازداشت شد.
از سوی دیگر حسن اسدی زیدآبادی، از اعضای شورای مرکزی ادوار تحکیم وحدت، که به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده هنوز در زندان اوین است.
خلفی، همسر او، می‌گوید که قرار بود ایشان به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شود، اما هنوز در بند ۲۴۰ زندان اوین است.
عاطفه خلفی: در حقیقت ایشان قرار بود به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شوند، هفته پیش که با ما تماس گرفتند گفتند که احتمالا به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل خواهند شد. منتها روز دوشنبه که روز ملاقات زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین است ما مراجعه کردیم و متوجه شدیم که ایشان را هنوز به آنجا منتقل نکرده‌اند. با پیگیری‌هایی که انجام دادیم متوجه شدیم که ایشان هنوز هم در بند ۲۴۰ زندان اوین است.
خانم خلفی می‌گوید که در بند ۲۴۰ زندان اوین، هر دو هفته یک بار موفق به ملاقات همسرش می‌شود . او درباره آخرین وضعیت همسرش می‌گوید: ملاقات زندانیان بند ۲۴۰ زندان اوین به طور مرتب و هر دو هفته یک بار انجام می‌شود، و هر هفته یک بار با منزل تماس تلفنی می‌گیرند.
عبدالله مومنی، حسن زیدآبادی، علی جمالی، علی ملیحی، بهاره هدایت و میلاد اسدی از اعضای ادوار تحکیم وحدت و دفتر تحکیم وحدت هستند که از سال گذشته در زندانند.
در همین حال فرشاد دوستی‌پور، دانشجوی کرد دانشگاه بوعلی همدان، نیز از سوی دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعزیری محکوم شده است.
آقای دوستی‌پور که در ۱۸ آذر سال گذشته در مراسمی به مناسبت بزرگداشت روز دانشجو شرکت کرده بود به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام دستگیر شد.
همچنین تازه‌ترین خبرها از تماس تلفنی مجید محسنی، مسئول دفتر میرحسین موسوی ، پس از گذشت هشت روز که از بازداشت وی می‌گذرد حکایت دارد.
آقای محسنی که روز دوشنبه ۲۲ شهریورماه در دفتر کارش بازداشت شد به تازگی توانسته در تماسی یک‌دقیقه‌ای سلامت خود را به خانواده‌اش خبر دهد. ماموران امنیتی منزل او را تفتیش کرده و او را با

خود به مکان نامعلومی برده بودند.



نقل از: رادیو فردا
چهارشنبه 31 شهریور 1389


Wednesday 15 September 2010

نوعید
جان باختگان 19 اردیبهشت کردستان
در کردستان برگزار شد


به مناسبت فرا رسیدن عید فطر گروه‌هایی از شهروندان کردستانی در شهرهای سنندج و کامیارن و ماکو با حضور در منازل 4 فعال کُرد که نوزدهم اردیبهشت ماه امسال در زندان اوین تهران اعدام شدند همدردی و همراهی خود را با خانواده‌های ایشان ابراز داشتند. در مراسم‌ که در منازل فرزاد کمانگر ، فرهاد وکیلی و علی حیدریان برگزار شد عده‌ای از خانواده‌های زندانیان سیاسی و جان‌باختگان پیشین جنبش کردستان و نیز تعدادی از فعالان مدنی و سیاسی کُرد حضور داشتند.
همچنین سلطنت رضایی (مادر فرزاد کمانگر) در پایان مراسم منزل خویش در کامیارن با سفر به سنندج در منازل علی حیدریان و فرهاد وکیلی حضور یافت و با مادران و خانواده این جان‌باختگان به ابراز همدردی و دلتنگی پرداخت. مادران فرزاد، فرهاد و علی در این دیدارها ضمن اعلام این‌که هر یک از این عزیزان فرزندان ما هستند و با هم فرقی ندارند، اعلام کردند «همه‌ی ما عضو یک خانواده هستیم».
این مادران همچنین از شهروندان قدرشناسی که آن‌ها را تنها نگذاشته و طی این مدت با حضور ارزشمند خود تسلی بخش غم بزرگی که بر آن‌ها رفته بوده‌اند، تشکر کردند. گفته می‌شود به مناسبت جشن رمضان مراسم مشابه‌ای نیز در منزل شیرین علم هولی در ماکو برگزار شده است.
فرزدا کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و شیرین علم هولی 4 فعال کُردی بودند که همراه با مهدی اسلامیان، شهروند شیرازی به اتهام محاربه در تاریخ 19 اریبهشت 1389 بدون اطلاع خانواده و وکلای خود در زندان اوین تهران اعدام شدند. مسئولان جمهوری اسلامی ایران از تحویل اجساد و حتی نشان دادن محل دفن آن‌ها به خانواده‌های‌شان خودداری کردند. به دنبال این اتفاق مردم شهرهای کردستان طی یک اعتصاب عمومی گسترده و بی‌سابقه، به ویژه در سنندج مرکز استان کردستان اعتراض خود را نسبت به این اعدام‌های سیاسی نشان دادند.

به نقل از:مادران پارک لاله(مادران عزادار ایران
2010/9/12

Monday 6 September 2010

عیادت مادران پارک لاله از مادر فرزاد



عیادت مادران پارک لاله از مادر فرزاد کمانگر

تعدادی از مادران پارک لاله (مادران عزادار) از سلطنت رضایی(مادر فرزاد کمانگر) که اخیراً در تهران جراحی چشم انجام داده ،
عیادت کردند. مادران در این دیدار ضمن دلجویی از خانم رضایی وهمدردی با وی، غم و اندوه خود از اعدام فرزاد و دیگر زندانیان کُرد را ابراز داشتند. مادارن پارک لاله حمایت و پشتیبانی مادران عزادار از یکدیگر در سراسر ایران را ضروری دانستند و بر حق خود در پیگیری ظلمی که برخود و فرزندان رفته تاکید کردند.
سلطنت رضایی نیز با سپاس از حضور مادران و همدردی‌هایی که طی این مدت با وی صورت گرفته است گفت: همه‌ی ما به نوعی درد زندان یا مرگ فرزندان و عزیزان‌مان را تجربه کرده‌ایم و همدردیم. برای من آن دختر جوانی که درخیابان‌های تهران تیر خورد و کشته شد با پسرم که یعد از چهار سال تحمل زندان و شکنجه پای چویه‌ی دار رفت فرقی ندارد و همه فرزندان من هستند.
وی در ادامه گفت: پسرم را به ناحق اعدام کردند و حتی جنازه اش را تحویلمان نداند. چهار روز همراه بقیه خانواده ها در زندان اوین بودیم جوابی ندادند. به مجلس رفت
یم و آنجا استاندار کردستان هم حضور داشت. به او گفتم به اینجا می گویند خانه ی ملت. اینجا جای من است نه شما! همین آقا گفت اگر جنازه‌ها را تحویل‌تان بدهیم کردستان یکپارچه آتش می‌شود. بروید بعدا قبرها را نشان تان می دهیم. من هم گفتم گلی پرورش دادم و آن را تقدیم کردستان کردم. افتخارش برای من و شرمش برای شما.


بعد از چهلم هم به استانداری کردستان مراجعه کردم و گفتم قول دادید قبر فرزندم را نشانم دهید. استاندار باز جواب سربالا داد و گفت قبرشان را نشان‌تان دهیم می‌شود محل برپایی تجمع. تنها کاری که می‌توانم بکنم این است که برای کم شدن عذاب قیامت شان دعا کنم. این حرف را که زد بلند شدم و با مشت روی میزش کوبیدم و گفتم قیامت اینجاست. اصلا من مشتی خاک نمی خواهم. پسر من در دل مردمش زنده است. از اتاق بیرون آمدم و از ساختمان استانداری که خارج شدم دیدم تعداد زیادی مامور آماده باش ایستاده اند. با صدای بلند گفتم قدرت یک مادر فرزنده مرده را ببینید که از ترس‌شان این همه مامور برایش آورده اند. یکی از نگهبانان زن دستم را گرفت و در حالی که خودش اشک می ریخت گفت مادر جان آرام باش، برو نگذار دستشان به دستت بخورد.


در ادامه ی این دیدار یکی از مادران که فرزندنش مدتی در زندان با فرزاد کمانگر همبند بوده ، خاطراتی را از زیان پسرش در تعریف از رفتار و منش فرزاد بیان داشت و گفت پسرم از شنیدن خبر اعدام فرزاد بسیار ناراحت شد . او احترام خاصی برای فرزاد قائل است و او را سمیل یک تا انسان دلسوز و آزاده می داند .


در پایان مادران بر خواسته های قانونی و برحق خود تاکید کردند وبار دیگر هم قسم شدند که تا پای جان از خون پاک فرزندان شان نگذرند.

Saturday 4 September 2010
















گزارش گرد همائی
حامیان مادران پارک لاله لندن



هوای نیمه پائیزی لندن و میدان شلوغ ترافالگار پر از گروهها و افراد گوناگون که هریک بکاری و هنری مشغولند و روز راباتماشگران ورهگذاران بسر می بردند. ما، هواداران و حامیان مادران عزادارایران، مادران پارک لاله وگلزار خاوران وگلزاران دیگر پراکنده در جای جای ایران که هر یک حکایتی دردناک دارند از داغ جوانان بر خون خفته وطن. آنان که در راه آزادی و برابری جان ازدست داده اند. ما هواداران مادرانی که ماهها و سالهاست بدنبال آنند که بدانند قاتلان فرزندانشان چرا دستگیر، محاکمه و مجازات نمی شوند.
مانیر بساط خود را برزمین پهن کردیم همچون ماههای دیگر تا به جهانیان بگوئیم از رنج مادران عزادارایران وبشناسانیم دختران و پسران جوان ایرانی را که جان شیرینشان یا در زندان و یا در کوچه وخیابان در راه ایرانی آزاد و آباد از دست رفته است و فرشته عدالت مغمون و آرام هنوز هم چشم براه آنست که بال بگشاید برسر زمین بی عدالتی های سترگ وعدل ناچیز.
بساط ما هواداران مادران پارکها و گلزاران ایران دراین شنبه اما از همیشه پر ازدحام تر بود و دهها نفر با لحظه ای تامل و خواندن سرگذشتی از یکی از آنان که بر خاک شدند با باری از اندوه راه خود می گرفتندو باز هم رهگذری دیگر.
بساط ما با ازدحام بسیار روبرو بود. باشد که هریک برای چند آشنای خود بگوید از روزگار سپری شده ماداران عزادار ایران که ماهها و سالهاست بدنبال قاتلان فرزندان خود واجرای عدالتند در سرزمین بی عدالتی های بیشما
ر

Friday 3 September 2010



حمله به منزل مهدی کروبی
محکم شد

سحام نیوز، وب سایت خبری حزب اعتماد ملی گزارش می هد که در پی حملات اخیر افرادی که گفته می شود بسیجی هستند به محل سکونت مهدی کروبی، یاسر خمینی، نوه آیت الله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی به دیدار خانواده کروبی رفته است.
به گزارش سحام نیوز، یاسر خمینی از خسارت های ناشی از حمله بازدید و درباره این واقعه ابراز نگرانی کرده است.
سحام نیوز می نویسد: "نوه امام که با هدف دلجویی از مهدی کروبی به دیدار وی رفته بود این رفتارهای غیر انسانی را به بشدت محکوم نمود
به نظر می رسد که نوه آیت الله خمینی تنها چهره شناخته شده ای است که پس از فروکش کردن تنش، شخصا به منزل کروبی رفته باشد.
برخی از طرفداران دولت محمود احمدی نژاد طی ماه های گذشته مهدی کروبی را یکی از "سران فتنه" معرفی کرده و با انجام تجمعات اعتراض آمیز خواهان محاکمه وی شده اند.
فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی، به بی بی سی گفته بود که محاصره کنندگان به خودروهای همسایگان که در خیابان پارک شده بود آسیب زدند، شیشه های ساختمان را شکستند، به در ورودی صدمه زدند و افراد را کتک زدند.
او گفت که حکومت باید مسئولیت اعمال "لباس شخصی های سازماندهی شده" را به عهده بگیرد.
در همین رابطه، مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم نیز روز جمعه ضمن تاکید بر این که "نخستین وظیفه" هر حکومتی تامین امنیت برای همه مردم است، این حمله را محکوم کرد.
در بیانیه این گروه آمده است: "اخیرا هم در ماه مبارک رمضان و در ایام شهادت امیرمؤمنان علی (ع) و لیالی قدر، بصورت مکرر و سازمان یافته و در امنیت کامل به بیت جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی هجوم بردند."
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم می افزاید: "هتاکان با شعار، تخریب و ایذا، امنیت ایشان، خانواده و همسایگان را از بین بردند در حالی که نیروهای امنیتی نظاره گر عمل آنان بودند."
به گزارش سحام نیوز، آیت الله بیات زنجانی نیز در تماسی تلفنی با مهدی کروبی حملات را محکوم کرده است. حزب اعتماد ملی که مهدی کروبی دبیرکل آن است حملات روز پنجشنبه را پیشتر محکوم کرده بود.
واکنش میرحسین موسوی
میرحسین موسوی هم از تجمع روزهای اخیر در برابر ساختمان محل اقامت مهدی کروبی به شدت نکوهش کرده است.
به گفته این رهبر مخالفان دولت، حمله به منزل آقای کروبی در پی حمله به منازل مراجع در قم و شیراز انجام می گیرد.
در بیانیه آقای موسوی که وب سایت کلمه آن را منتشر کرده، آمده است که "حمله اوباشان رو سیاه به منزل حجت الاسلام و المسلمین کروبی، یار شجاع مردم در شب قدر، نشانی از ره گم کردگی اقتدارگرایان است."
میرحسین موسوی می نویسد که تجمع این افراد اقدامی سازمان یافته بوده که از حدود پنج روز زیر نظر نیروهای انتظامی و امنیتی آغاز شد و می افزاید که آنان "نشان دادند که اشغال قدس شریف و دشمنی با اسرائیل بهانه است، دشمن واقعی اقتدارگرایان، کروبی و شخصیت های امثال او و آزادیخواهان هستند."
آقای موسوی با اشاره به مراسم راهپیمایی سالروز انقلاب در ۲۲ بهمن سال گذشته می نویسد که نحوه سازماندهی آن مراسم نشان داد که "مقصد اقتدارگرایان، نه جشن پیروزی انقلاب، بلکه مراسمی برای چنگ و دندان نشان دادن به آزادیخواهان و ملت سبز ایران است."
میرحسین موسوی در بیانیه خود می نویسد که حمله به منزل آقای کروبی در پی حمله به منازل مراجع شیعه در قم و شیراز انجام شده است.
او می افزاید که این گونه اقدامات "بهترین نشان خوف اقتدارگرایان از جنبش مردمی و نیز بهترین دلیل برای ابزاری شدن همه شعارها و مراسم و مناسک اسلامی و انقلاب است و طرفه اینکه از سوی سازمان دهندگان این اقدامات مفتضحانه،
سال و روز هم برای پایان عمر ظلم اسرائیل اعلام می شود."

بی بی سی فارسی
جمعه3سپتامبر2010


Thursday 2 September 2010

روز شنبه روز همبستگی با مادران خاوران


همبستگی و هم صدائی با مادران پارک لاله

روز شنبه روز همبستگی با

مادران خاوران


شنبه چهارم ماه سپتامبرساعت دو تاسه بعد از ظهر

همدردی و همصدائی حامیان "مادران پارک لاله" در لندن، با مادرانی که فرزندان خود را از دست داده و یا چشم انتظار رهائی فرزندانشان از زندان هستند. این هفته همبستگی با مادران خاوران.

ده شهریور مقارن است با بیست ودومین سالگرد کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان 67 است در این بیست دو سال بازماندگان کشتارشهریور 67 و اعدامهای گسترده دهه 60 به اشکال مختلف خواستار گشایش پرونده این کشتارها بوده اند.اما نه تنها به صدای آنان پاسخی داده نشده است بلکه اکنون سه سال است که بردر گورستان خاوران قفل زده اند و به خانواده ها و مادران اجازه نمی دهند بر مزار فرزندانشان گردایند.

خاوران در 14 کیلومتری تهران در جاده ی خراسان خطه شرقی در کنار گورستان ارامنه وبهایی ها قرار دارد. این گورستان با همه گورها متفاوت است نه سنگی بر گوری و نه نهالی و درختی .خاک است و خاک و زمینی است خشک که بارها و بارها ماموران حکومتی با بلدوزر خاک ان را زیر رو کرده اند که بگویند در این مکان در دهه شصت کسی دفن نشده است در حالیکه مادران خود شاهد دست های بیرون زده از خاک درتابستان سال 67 بودند. شبانه خاک را پس می زنند و گورهای دست جمعی فرزندانشان را می بینند.

مادران خاوران علاوه بر خواسته های مادران پارک لاله، همچنین خواستار انند که:

-باز شدن در خاوران بر روی خانواده ها.

-اعلام اسامی ، زمان فوت ومحل دفن عزیرانشان

-اجازه ی نشانه گذاری و گل کاری بر مزار جان باختگان

-جلوگیری از دفن اموات دیگر بر خاک عزیزانشان

ما حامیان مادران ،پارک لاله لندن همصدایی خود را با شما مادران خاوران اعلام می کنیم . به همین منظور ایرانیان مقیم لندن، شنبه چهارم ماه سپتامبر-بین ساعت دو تا سه بعداز ظهر جلوی ناشنال گالری لندن با عکس عزیران شما و خواسته های برحق تان (اعدام را بس کنید!. آزادی زندانیان عقیدتی -دستگیری و مجازات قاتلین و مسببین جنایات سی و یک سال اخیر ایران) جمع می شویم

حامیان "مادران پارک لاله" لندن /انگلستان



Email: mourningmothersiranlondon@gmail.com
http://maderandaghdar।blogspot.com
Face book: Mourning Mothers Iran London

Saturday: 7 August 2010
15.00 14.00: Time

Location: North Terrace of Trafalgar Square (in front of the National Gallery)
Nearest Tube Charing Cross: Bakerloo and Northern line




In Solidarity with Mourning Mothers of Iran (Mothers of Laleh Park)
This month’s event is in solidarity with Mothers of Khavaran

1 September 2010 is the twenty second anniversary of the mass execution of political prisoners in the summer of 1988. For the past 23 years, the families of those executed have, through every possible means, tried to legally challenge the killings. However, not only have their requests been ignored, but the Khavaran cemetery has also been closed to the public for the past three years so that the families and mothers cannot even visit their children’s graves.

Next to the cemetery for Armenians (Christians) and members of the Bahai religion, Khavaran cemetery, 14 kilometres from Tehran, is very different from other cemeteries in that there are no tombstones or green areas. Khavaran consists solely of a stretch of dried earth where no permission for new burials has ever been given. Worse still, the regime has bulldozed the “cemetery” on numerous occasions in order to destroy the evidence of this mass grave. Meanwhile, the mothers will never forget the image of the unburied hands of their children – many of the children had been buried at such shallow depths that their hands remained sticking out of the earth.

Mothers of Khavaran, in line with Mothers of Laleh Park (Mourning Mothers), are asking that the cemetery be opened to the families and that the names of their children, the dates of their deaths and the names of the burial sites be announced। They also request the prohibition of new burials in existing graves. Last but not least, they request the lifting of restrictions on the families of the children to place signs and lay flowers for their loved ones at the site.


We, in London, will stand in solidarity with these mothers in Trafalgar Square on Saturday 4 September 2010 from 2 pm to 3 pm and be their voice for their demands of a stop to the executions, the release of all political prisoners and the punishment of those responsible for the killings and crimes against humanity in Iran for the past 31 years.

Please show your support by joining us.

Supporters of Mourning Mothers of Iran (Mothers of Laleh Park) – London


Email: mourningmothersiranlondon@gmail.com

Weblog: maderandaghdar.blogspot.com

Facebook: Mourning Mothers Iran London

Date: Saturday 7 August 2010

Time: 14:00 to 15:00

Location: North Terrace of Trafalgar Square (in front of the National Gallery) Nearest Tube Charing Cross: Bakerloo and Northern line

Wednesday 1 September 2010




خانواده جانباختگان ۱۹ اردیبهشت
در مصاحبه با روز
آنها از مردگان هم می ترسند
کاوه قریشی

با خانواده اعدام شدگان 19 اردبیهشت ـ فرزاد کمانگر، شیرین علم هولی، علی حیدریان، فرهاد وکیلی و مهدی اسلامیان ـ در شرایطی به گفتگو نشسته ایم، که پس از گذشت 113 روز از اعدام ها، هنوز پیکر عزیزانشان را به آنها تحویل نداده اند. تعدادی از آنها از مصاحبه با رسانه ها منع شده اند و آن دسته هم که حاضر به گفتگو هستند، می گویندتلاشهایشان جهت "تحویل پیکرهای جانباختگان بی نتیجه مانده است". حامیان حقوق بشر و فعالان سیاسی کرد نیز در مصاحبه با روز می گویند خودداری از تحویل دادن پیکر اعدام شدگان سیاسی در کردستان، پدیده ی تازه ای نیست و از همان سالهای اول انقلاب، مسئولان حکومتی عمدتا هیچ پیکری را به خانواده ها تحویل نداده اند.



پیکرها در قلب آنانیست که گریستند

نزدیک به چهار ماه پیش، بامداد روز 19 اردیبهشت، پنج زندانی سیاسی و عقیدتی که چهار تن از آنها کرد بودند، در زندان اوین تهران مخفیانه و بدون اطلاع وکلا و خانواده هایشان اعدام شدند. تنها دو روز پس ازآن هم خانواده هایشان تهدید شدند که حق برگزاری هیچ گونه مراسم ختمی برای عزیزان خود ندارند. اکنون پس از گذشت 113 روز از این اعدامها نه تنها خانواده ها همچنان از حق برگزاری مراسم ختم محروم اند، بلکه از پیکر ها هم خبری نیست و از مصاحبه با رسانه ها هم منع شده اند.

هیوا هژیر، همسر فرهاد وکیلی، یکی از اعدام شدگان 19 اردیبهشت، در شرایطی به آخرین پیگیری های خانواده در ارتباط با سرنوشت پیکر همسرش می پردازدکه بغض گلویش را گرفته و به سختی می تواند صحبت کند. او با اشاره به این که از حدود سه ماه قبل دنبال پیکر همسرش را نگرفته است، به "روز" می گوید: "آنها پیکر ها را تحویل نمی دهند. آخرین بار سه ماه قبل برای تحویل پیکر ها اقدام کردیم، اما مسئولان از تحویل اجساد خود داری می کنند. یا می گویند مشکل امنیتی دارد، یا می گویند خودمان بعدا بهتان می گوییم محل دفن پیکر ها کجاست."

همسر فرهاد وکیلی، می افزاید: "هیچ کس جوابگو نیست، هر اداره و نهادی مسئولیت پیکرها را به اداره و نهادی دیگر ارجاع می دهد. آنها تصیم ندارند پیکر ها را تحویل بدهند."

خانم هژیر، در ادامه با ابراز تاسف از برخورد مسئولان امنیتی و قضایی و با اشاره به بازتاب جهانی اعدام زندانیان سیاسی 19 اردیبهشت، می گوید: "آنها با این کار حتی شخصیت بازماندگان را نیز می شکنند. اما چه فرقی می کند؛ دنیا برای آنها عزا گرفت. اصلا پیکرها را تحویل ندهند، پیکر آنها در قلب آنانیست که خانواده ها را حامی بودند و درسوگ این عزیزان گریستند و شریک شدند."

همسر این اعدام شده کرد در پایان می گوید: "ما دیگر برای دریافت پیکر ها به هیچ نهادی مراجعه نمی کنیم. پیکرها را به خدا سپرده ایم. آنها هرگز پیکرها را تحویل نمی دهند، اصلا مگر این همه سال پیکر خانواده زندانیان سیاسی را به خانواده هایشان تحویل داده اند؟ آنها حتی از مردگان هم می ترسند."

خودداری مسئولان حکومتی از استراد پیکر اعدام شدگان 19 اردیبهشت در شرایطی است که بر اساس گزارش منابع خبری، در خرداد ماه استاندار کردستان طی ملاقاتی با خانواده برخی از اعدام شدگان گفته بود: "اعدام‌شدگان در محلی که هم اکنون به دلیل شرایط امنیتی قادر به افشای آن نیستیم دفن شده‌اند و پس از گذشت زمان و مساعد بودن اوضاع مسئولین مربوطه محل دفن ایشان را به شما اطلاع خواهیم داد."

اعدام این پنج زندانی سیاسی، با واکنش شدید افکار عمومی و نهاد های بین المللی مدافع حقوق بشر روبرو شد و تا هفته ها موضوع اول رسانه ها بود.

در اعتراض به اجرای حکم پنج زندانی سیاسی در ایران، شماری از ایرانیان خارج از کشور در مقابل سفارتخانه های جمهوری اسلامی اقدام به برگزاری تجمع های اعتراضی نمودند. ایرانیان در آلمان، فرانسه، انگلستان و برخی دیگر از کشورها با برپایی تجمع های اعتراضی شروع موج جدید اعدام ها را در ایران محکوم کردند. همزمان با موج شدید محکومیت این اعدام ها از سوی نهاد های مدافع حقوق بشر، ارون رودز، یکی از سخنگویان کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران هم اعلام کرد: "این اعدام‌های مخفیانه را فقط می‌توان کشتار حکومتی تلقی کرد و شاهد دیگری است بر بی‌اعتنایی مطلق و اهانت جمهوری اسلامی به استانداردهای بین‌المللی حقوق بشر."

میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد از رهبران جنبش سبز هم طی بیانیه­های جداگانه ای تداوم اعدام زندانیان سیاسی درجمهوری اسلامی را محکوم کردند.



آرزوی بازگشت به سرزمین مادری

نا امیدی همسر فرهاد وکیلی برای تحویل پیکر همسرش در حالیست که برخی دیگر از خانوادهای اعدامیان همچنان به دنبال تحویل گرفتن پیکرها و برگرداندن آنها به سرزمین و دیارشان هستند.

ملائکه علم هولی، از اعضای خانواده شیرین علم هولی، دیگر زندانی سیاسی اعدام شده در بامداد روز 19 اردیبهشت، در مصاحبه با روز از آخرین پیگیری های این خانواده برای تحویل پیکر شیرین می گوید: "خانواده ما به همراه برخی دیگر از خانواده ها در تمام این مدت به دنبال تحویل پیکرها بودیم. آنها رسما گفته اند که پیکرها را تحویل نمی دهند و تاکید کرده اند که خانواده­ها پیگیر نباشند. بعد از آنکه از پاسخ گویی مسئولان نا امید شدیم، بر اساس شایعاتی که روزهای اول مبنی بر دفن مخفیانه آنها در بهشت زهرا پخش شد، هفته­ها و ماه ها در آن قبرستان دنبال پیکر ها گشتیم. تحقیق کردیم و پرسیدیم، اما نتیجه نداد...پس از پخش شایعه دفن آنها در قبرستان کفار باز هم پیگیری کردیم، اما باز هم تلاشهای ما بی نتیجه ماند. اگر چه خودداری از تحویل پیکر زندنیان سیاسی در ایران امری طبیعی است. با این حال باز ما امیدواریم روزی بیاید که پیکر عزیزانمان را تحویل بگیریم و آنها را به سرزمین مادری بازگردانیم. ما حتی نمی دانیم پیکرها واقعا دفن شده اند یا خیر، هنوز یقین پیدا نکرده ایم که پیکرها در سردخانه مانده یا دفن شده است."

از این عضو خانواده علم هولی می پرسیم، دلیل خودداری از تحویل پیکرها چیست؟ می گوید: "همانطور که جمهوری اسلامی زنده­ی این عزیزان راتحمل نکرد و بالاخره آنها را به دار آویخت، طبیعی است که از مرده آنها هم هراس داشته باشد. آنها پیام این عمل خود را از مردم و افکار عمومی دریافت کردند. در کردستان مردم پاسخ خشونت آنها را با اعتصاب و اقدام مدنی دادند. این امر ضربه سختی بود و بر آنها تاثیر گذاشت."

روز 23 اردیبهشت ماه مردم کردستان در یک اقدام هماهنگ در اعتراض به اعدام زندانیان سیاسی در ایران دست به اعتصاب عمومی زدند و از طریق خوداری از گشایش بازار و نرفتن به ادارات و مدارس مراتب اعتراض خود را به این اعدام ها اعلام کردند.

ملائکه علم هولی اما در پایان با اشاره به ابراز همدردی افکار عمومی با خانواده های داغدار تاکید می کند: "آنچه برای خانواده­ها جای خوشحالی است، همنوایی و همدردی جامعه کردستان، مردم ایران و سایر نقاط جهان بود. مرگ با افتخار آنها و این سطح گسترده از حمایت، باعث شده است که کمی دردهایمان کاسته شود و احساس کنیم در این سوگ تنها نیستیم."

خودداری مقامات جمهوری اسلامی از تحویل پیکر اعدام شدگان در حالیست که پیشتر خلیل بهرامیان، وکیل مدافع مهدی اسلامیان، فرزاد کمانگر و شیرین علم هولی، به "روز" گفته بود: "قانونا باید پیکر ها به خانواده ها تحویل داده شود. اما با توجه به روند قانون گریزی و قانون شکنی ای که در ماه های اخیر پیش آمده، هر کاری از جمله خودداری از تحویل پیکرها به خانواده ها امکان پذیر است. تحویل پیکرها یک تکلیف قانونی است."



اعدامی های های بی قبر؛ قبرهای بی نشان

اما قضیه محرومیت خانواده اعدامی های سیاسی از پیکر عزیزانشان در کردستان پدیده­ی تازه­ای نیست، فعالان و حامیان حقوق بشر بر این باروند که این پدیده از سالهای قبل از انقلاب اسلامی در ایران رایج بوده است؛هر چند در دیگر نقاط ایران هم، از جمله در مورد اعدامی های دهه شصت، وضع به همین منوال است.

رحمان جوانمردی، حامی حقوق بشر، که پدر بزرگ و پدرش از جمله اعدامی های سیاسی کردستان در طول سال های گذشته بوده اند، در این ارتباط به سالهای قبل از انقلاب اسلامی بر می گردد و به "روز" می گوید: "سابقه به گروگان گرفتن اجساد قربانیان به زمان شاه بر می گردد. ۱۳ جسد اعدام شدگان سقز در سال ۲۵ را در محل مشخصی در قبرستان سقز دفن نمودند و زمانی که قبرستان شهر را در سالهای ۱۳۴۷ یا ۱۳۴۸ تخریب نموده و بجای آن شهربانی سقز را ساختند، این جنازه ها نیز هر کدام در اختیار خانواده‌ها قرار گرفته و اینبار در مکانی که خانواده ها میخواستند، آنها را دفن نمودند. جسد اسماعیل شریفزاده و دیگر قربانیان سالهای میانه دهه ۴۰ نیز در مکان خاصی در سنندج دفن شدند، که در این مورد گورکن قبرستان "تایله" در سنندج پرده از ماجرای تدفین مخفیانه این اجساد توسط ساواک برداشت."

وی از تجربه های خانوادگی خودش در این دوره زمانی می گوید: "پدربزرگ من را شاه در سال 1325 اعدام کرد، شاه اگر چه پیکر او را هرگز تحویل خانواده نداد، اما همان روزهای پس از اعدام به صورت علنی در قبرستان سقز وی را به همراه تعدادی دیگر از اعدامی ها دفن کرد. بیست سال بعد، یعنی حدود سالهای 1347 پدرم بالاخره موفق شد جسد پدربزرگم را به قبرستان روستای خودمان بازگرداند. اما در مورد پیکر پدرم که در سال 1359 اعدام شد، تا کنون اطلاعی در دست نیست. نه مادرم، نه مادر بزرگم و نه ما هیچگاه نفهمیدیم پدرم کجا دفن شده است."

اما در مورد سالهای بعد از انقلاب، آقای جوانمردی می گوید: "بعد از انقلاب مردم کردستان بر مزار اسماعیل شریفزاده، بنای یادبودی برپا کردند که بعدها توسط عوامل جمهوری اسلامی تخریب گردید. از ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی تا به امروز همواره به اجساد قربانیان حکومت امنیتی در کردستان به دیده گروگان و ابزاری برای تهدید نگریسته شده است. بسیاری از اجساد قربانیان جنگی و اعدامیان کردستان به مناطقی در شهرهایی غیر از محل زادگاه قربانی برده میشدند که عوامل و مقامات جمهوری اسلامی آنها را لعنت آباد مینامیدند. اعدامیهای سنندج از جمله شهلا و نسرین کعبی دو خواهر پرستار، که همزمان با حضور من در زندان دادگاه انقلاب سنندج اعدام شدند، نیز همین سرانجام را داشتند. روز بعد از اعدام فقط لباسهایشان را به خانواده بازگرداندند. مضافا اینکه قبرستان هایی در کردستان هست بدون نام و نشان که بعدها تعدادی از آنها در حین خاک برداری در سنندج کشف شد."

به گفته ی این حامی حقوق بشر کرد: "بسیاری از جسدهای اعدامی و کشته شده ها در درگیریهای نظامی نیز دچار سرنوشتی مشابه شدند. به ندرت خانواده ای توانسته پیکر عزیز خود را تحویل بگیرد. مادران زیادی در کردستان تا واپسن دقایق عمر در امید دیدار مجددا فرزند خویش بودند. بسیاری از اجساد قربانیان جنگی و اعدامیان کردستان به مناطقی در شهرهایی غیر از محل زادگاه قربانی برده میشدند که عوامل و مقامات جمهوری اسلامی مکان دفن آنها را لعنت آباد می نامیدند."

بنا به گزارش سال 1991 عفو بین الملل از سال 1979 تا 1991، 50000کرد کشته و از سال 1987 تا 1991، 105 نفر اعدام شده اند
.


زندان‌های ایران؛ فعالیت
با
با دوبرابرظرفیت




روزنامه ابتکار به نقل قول از رئیس سازمان زندان‌ها ، از دو برابر شدن شمار زندانیان نسبت به ظرفیت زندان‌های ایران خبر داده است। رئیس سازمان زندان‌های ایران با اشاره به افزایش ‌شمار زندانیان گفته است که زندان‌های ایران، جوابگوی حجم بالای زندانیان نیست. اما فضای کم، تنها یکی از مشکلاتی است که گریبان تعدادی از زندانیان از جمله زندانیان سیاسی در ایران را گرفته است.غلامحسين اسماعيلی، رئيس سازمان زندان‌ها، خواستار ايجاد اردوگاه‌هايی برای نگهداری زندانيان شده و گفته است: «ايجاد اردوگاه از جمله تدابير برای مقابله با کمبود فضا در زندان‌ها است.»رئيس سازمان زندان ها در مردادماه سال جاری با اعلام اين که شمار زندانيان کشور از ۱۶۳ هزار نفر به ۱۹۵ هزار نفر افزايش يافته است، هشدار داد در صورتی که اين روند ادامه يابد به يک فاجعه جدی انسانی منجر می‌شود.کمبود مواد غذايی و نامناسب بودن کيفيت غذاها از ديگر مشکلاتی است که زندانيان و از جمله زندانیان سیاسی با آن روبرو هستند. پروين مخترع، مادر کوهيار گودرزی، فعال دانشجويی و زندانی سياسی که با ۱۶ نفر ديگر به مدت ۱۴ روز در اعتراض به شرايط بد زندان دست به اعتصاب غذا زده بود، به راديو فردا می‌گويد زندانيان سياسی با کمبود مواد غذايی روبرو هستند و می‌افزايد: «تمام برنجشان پر از شپشک است، ميوه و سبزی ندارند، هواخوری ندارند، اجازه نمی‌دهند کتاب وارد زندان شود؛ اما مواد مخدر به راحتی در همين بندی که پسرم زندانی است رد و بدل می‌شود. اين چه زندگی است که برای بچه‌های ما درست کرده‌اند؟»عدم اجازه ملاقات برخی زندانيان سياسی با نزديکان خود و همچنين عدم مرخصی حتی برای معالجه از ديگر مشکلاتی است که به روح و روان اين زندانيان آسيب می‌رساند.مجتبی دری، برادر مجيد دری از ديگر زندانيان سياسی که در جريان اعتراضات به نتايج انتخابات مناقشه برانگيز رياست جمهوری دهم در ايران بازداشت شده و هم اکنون در زندان اوين به سر می‌برد، با اشاره به اين موضوع که به بسياری از زندانيان سياسی مرخصی نمی‌دهند در حالی که زندانيان ديگر که به جرم‌هايی چون دزدی در زندان هستند خيلی راحت به مرخصی می‌روند، به راديو فردا می‌گويد: «بعد از عيد به اين طرف به ما ملاقات حضوری نداده‌اند. فقط يک بار به پدر و مادرم ملاقات حضوری دادند. به برادرم اصلا مرخصی نداده‌اند در صورتی که اکثر زندانی‌ها به خصوص زندانيان بند مالی و يا دزدها به مرخصی می‌روند اما برادرم و يک سری افراد به خاطر انديشه‌هايشان در زندان هستند و حتی اجازه مرخصی هم ندارند. ما چند بار گفته‌ايم و به صورت کتبی هم مطرح کرده‌ايم که برادرم بيمار است و بايد تحت نظر پزشک باشد، ولی توجهی نکردند و نتيجه ای نگرفتيم.» محمد سيف‌زاده، وکيل مدافع تعدادی از اين زندانيان سياسی، با تاکيد بر اين که حق تمامی زندانيان است که در صورت بيماری و داشتن مشکل به مرخصی بروند، به راديو فردا می‌گويد: «در ارتباط با تمام محکومين، وقتی بيمار می‌شوند يا مشکلی برايشان پيش می‌آيد بايد تمام مراقبت‌ها در بيمارستان به عمل آيد و حتی اگر نياز است بايد در بيمارستان‌های خارج از زندان بستری و معالجه شوند.»بنابر اعلام سازمان زندان‌ها در حالی که نرخ متوسط زندانی در دنيا ۱۳۲ زندانی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر است، هم اکنون در ايران ۳۴۸ زندانی به ازای هرصد هزار نفر وجود دارد


۱۳۸۹/۰۶/۰۹
رادیوفردا